امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Memorable

ˈmemrəbl ˈmemrəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more memorable
  • صفت عالی:

    most memorable

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
حائز اهمیت، جالب، یاد‌آوردنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a memorable event
- رویداد فراموش‌نشدنی
- That was the most memorable day of my life.
- آن (روز) فراموش‌نشدنی‌ترین روز عمرم بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد memorable

  1. adjective noteworthy, significant
    Synonyms: A-1, big-league, bodacious, catchy, celebrated, critical, crucial, decisive, distinguished, doozie, enduring, eventful, extraordinary, famous, great, heavy, heavyweight, historic, hot, illustrious, important, impressive, indelible, interesting, lasting, major-league, meaningful, mind-blowing, momentous, monumental, notable, observable, red-letter, remarkable, rememberable, rubric, serious, signal, something, standout, striking, super, surpassing, terrible, terrific, top-drawer, unforgettable
    Antonyms: forgettable, insignificant, unimpressive, unnoteworthy

لغات هم‌خانواده memorable

ارجاع به لغت memorable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «memorable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/memorable

لغات نزدیک memorable

پیشنهاد بهبود معانی