معنی mephitic به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی

adjective

متعفن، بدبو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mephitic

adjective Capable of injuring or killing by poison

Synonyms: mephitical, poison, poisonous, toxic, toxicant, venomous, virulent
adjective Having an unpleasant odor

Synonyms: foul, smelly, stinking, fetid, foul-smelling, malodorous, noxious, miasmic, noisome, offensive, reeky, poisonous

ارجاع به لغت mephitic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «mephitic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mephitic

لغات نزدیک mephitic

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel