امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mermaid

ˈmɜrːmeɪd ˈmɜːmeɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    mermaids

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پری دریایی (موجودی افسانه‌ای که بالاتنه‌ و سر آن به شکل زن و پایین‌تنه‌ی آن به شکل ماهی است)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The sailor claimed to have seen a mermaid while out at sea.
- ملوان ادعا کرد که در دریا پری دریایی را دیده است.
- The mermaid swam in the crystal-clear waters.
- پری دریایی در آب‌های زلال شنا کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت mermaid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mermaid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mermaid

لغات نزدیک mermaid

پیشنهاد بهبود معانی