امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Metastasize

məˈtæstəˌsaɪz məˈtæstəˌsaɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - intransitive
پزشکی گسترش یافتن مرض از یک نقطه بدن به نقطه دیگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد metastasize

  1. verb Spread throughout the body
    Synonyms: metastasise

ارجاع به لغت metastasize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «metastasize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/metastasize

لغات نزدیک metastasize

پیشنهاد بهبود معانی