امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Mettlesome

    American: ˈmetlsm British: ˈmetlsm
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    غیرتمند، پرغیرت، غیور، پرحرارت (mettled هم می‌گویند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - A mettlesome fellow who fought like a wildcat.
    - آدم غیوری که مثل گربه‌ی وحشی می‌جنگید.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد mettlesome

    1. adjective gallant
      Synonyms:
      brave bold courageous fearless valiant undaunted intrepid heroic doughty stouthearted plucky spirited audacious stout hardy mettled valorous fortitudinous spunky gutsy game gritty fiery ardent unafraid dauntless gutty peppery gamy gamey street hideaway courtyard seagull meow
    1. adjective high-spirited
      Synonyms:
      spirited vigorous vibrant spunky fiery snappy peppery
    1. adjective full of mettle; spirited and plucky.
      Synonyms:
      brave

    ارجاع به لغت mettlesome

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mettlesome» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mettlesome

    لغات نزدیک mettlesome

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی