امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Midget

ˈmɪdʒɪt ˈmɪdʒɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    midgets

معنی و نمونه‌جمله

noun
آدم بسیار قد کوتاه، ریزاندام، ریزه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a midget submarine
- زیردریایی کوچک (دونفره)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد midget

  1. adjective short, small
    Synonyms: baby, diminutive, knee-high, Lilliputian, miniature, minikin, pocket, teensy, teeny, tiny
    Antonyms: big, giant, huge, large, tall
  2. noun small person
    Synonyms: bantam, gnome, homuncule, homunculus, Lilliputian, little person, manikin, midge, runt
    Antonyms: giant

ارجاع به لغت midget

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «midget» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/midget

لغات نزدیک midget

پیشنهاد بهبود معانی