امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Might

maɪt maɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

auxiliary verb A2
ممکن بودن، احتمال داشتن (شکل گذشته‌ی فعل may اما فقط در حالت گذشته از آن استفاده نمی‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- It might rain.
- باران محتمل است.
- I might go to the party tonight if I finish my work on time.
- اگر کارم را به‌موقع تمام کنم، ممکن است امشب به مهمانی بروم.
auxiliary verb informal
اجازه داشتن (مؤدبانه‌تر از may)
- Might I go?
- اجازه دارم بروم؟
- Might I borrow your pen for a moment?
- اجازه دارم یک لحظه قلم شما را قرض بگیرم؟
auxiliary verb
بهتر بودن (برای پیشنهاد دادن چیزی به‌طور مؤدبانه به جای ought یا should)
- You might try to help them.
- بهتر است سعی کنی که به آن‌ها کمک کنی.
- You might apologize.
- بهتر است عذرخواهی کنی.
noun uncountable
توان، زور، قدرت، نیرو
- the might of Rustam's arms
- زور بازوان رستم
- He ran with all his might.
- او با تمام توان خود دوید.
- the might of the Roman Empire
- قدرت امپراتوری روم
- the growing might of the middle classes
- توانمندی فزاینده‌ی طبقات متوسط
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد might

  1. noun ability, power
    Synonyms: adequacy, arm, authority, capability, capacity, clout, command, competence, control, domination, efficacy, efficiency, energy, force, forcefulness, forcibleness, get-up-and-go, jurisdiction, lustiness, mastery, moxie, muscle, potency, powerfulness, prowess, puissance, punch, qualification, qualifiedness, sinew, steam, strength, strenuousness, strong arm, sway, valor, vigor, vigorousness
    Antonyms: inability, powerlessness, weakness

Idioms

ارجاع به لغت might

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «might» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/might

لغات نزدیک might

پیشنهاد بهبود معانی