معنی military-industrial complex به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

American: ˈmɪləˌteriˌɪnˈdəstriəlˈkɑːmpleks British: ˈmɪlɪtriɪnˈdʌstrɪəlˈkɒmpleks

معنی

هم‌بست ارتشی - صنعتی (اتحاد سران نظامی با صاحبان صنایع نظامی که گاهی سیاست کشورها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد military-industrial complex

noun weapons industry

Synonyms: arms industry, arms maker

ارجاع به لغت military-industrial complex

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «military-industrial complex» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/military-industrial complex

لغات نزدیک military-industrial complex

- military science
- military service
- military-industrial complex
- militate
- militia

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند