امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Millennium

    mɪˈleniəm mɪˈleniəm
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      millenniums

    توضیحات

    همچنین می‌توان از شکل جمع millennia به‌ جای millenniums استفاده کرد.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable C2
    هزار سال، هزارمین سال، هزاره

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - during the last two millennia
    - در دو هزار سال گذشته
    - 2000 to 1001 B.C. is the second millennium B.C.
    - 1001 تا 2000 پیش از میلاد یعنی: هزاره‌ی دوم پیش از میلاد
    - Ferdowsi's millennium
    - جشن هزاره‌ی فردوسی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد millennium

    1. noun one thousand years
      Synonyms: one-thousandth anniversary, turn of the century

    ارجاع به لغت millennium

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «millennium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/millennium

    لغات نزدیک millennium

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند