امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Miller

ˈmɪlər ˈmɪlə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
آسیابان، (جانورشناسی) نوعی پروانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد miller

  1. noun United States playwright (1915-2005)
    Synonyms: mill operator, meal grinder, arthur miller, glenn miller, mill owner, Alton Glenn Miller
  2. noun United States novelist whose novels were originally banned as pornographic (1891-1980)
    Synonyms: henry miller, Henry Valentine Miller
  3. noun Machine tool in which metal that is secured to a carriage is fed against rotating cutters that shape it
    Synonyms: milling-machine
  4. noun Any of various moths that have powdery wings
    Synonyms: moth miller

ارجاع به لغت miller

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «miller» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/miller

لغات نزدیک miller

پیشنهاد بهبود معانی