امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Mime

    maɪm maɪm
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun adverb
    نمایش خنده‌آور، تقلید، نمایش بدون گفت‌وگو، تقلید درآوردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد mime

    1. noun An imitator
      Synonyms: impersonator, mimic, comedian
    2. noun An imitation
      Synonyms: mockery, caricature, pantomime, mimer, mummer, mimicry, pantomimer, pantomimist, dumb-show
    3. verb Act out without words but with gestures and bodily movements only
      Synonyms: mimic, impersonate, imitate, actor, ape, aper, apery, pantomime, buffoon, clown, copy, farce, pretend, jester, represent

    ارجاع به لغت mime

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mime» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mime

    لغات نزدیک mime

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار