امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Mind-set

    ˈmaɪndˌset ˈmaɪndset
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    طرز فکر، ساختار فکری فرد (که ساخته‌ی تحصیلات و محیط و تجربیات و غیره‌ی او می‌باشد)، اندیش‌سازه (mindset هم می‌نویسند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - education is an important factor in determining the mind-set
    - آموزش‌وپرورش در تعیین ساختار فکری جوانان عامل مهمی است
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد mind-set

    1. noun mental attitude
      Synonyms: air, approach, belief, character, demeanor, disposition, frame of mind, headset, inclination, mental outlook, mental state, mood, opinion, perspective, philosophy, point of view, position, sentiment, stance, stand, standing, standpoint, temperament, view, way of thinking

    ارجاع به لغت mind-set

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mind-set» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mind-set

    لغات نزدیک mind-set

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند