امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mindless

ˈmaɪndləs ˈmaɪndləs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌فکر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- He believed that even the sea was not mindless.
- او معتقد بود که حتی دریا هم فاقد عقل و شعور نیست.
- the mindless force of a storm
- طوفان سردرگم
- He became mindless of his father's warning.
- او اخطار پدرش را از یاد برد.
- They swam for hours mindless of sharks.
- ساعت‌ها بدون توجه به کوسه‌ماهی‌ها شنا می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mindless

  1. adjective oblivious, stupid; automatic
    Synonyms: asinine, brutish, careless, daydreaming, foolish, forgetful, gratuitous, heedless, idiotic, imbecilic, inattentive, mooning, moony, moronic, neglectful, negligent, nitwitted, obtuse, out, out of it, rash, senseless, silly, simple, spaced-out, thoughtless, unaware, unintelligent, unmindful, unthinking, witless
    Antonyms: intelligent, mindful, thinking, thoughtful

لغات هم‌خانواده mindless

ارجاع به لغت mindless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mindless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mindless

لغات نزدیک mindless

پیشنهاد بهبود معانی