امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mineral

ˈmɪnərəl ˈmɪnərəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    minerals

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
ماده معدنی، کانی، آب معدنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the mineral wealth of our country
- ثروت کانی کشور ما
- This pill contains all of the essential vitamins and minerals.
- این قرص حاوی همه‌ی ویتامین‌ها و مواد معدنی اصلی می‌باشد.
- Gold is a precious mineral.
- طلا کانی پربهایی است.
adjective countable
معدنی
- mineral deposits
- نهشت کانی، رسوبات معدنی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mineral

  1. adjective Made of metal
    Synonyms: geologic, rock, metallurgic, asbestine, graphitic, micaceous, nonbiological, nonorganic, silicic, unorganic, sulfuric
  2. noun
    Synonyms: ore, inorganic material, earth's crust, geologic formation, geologic rock, rock deposit, country-rock, apatite, barite, beryl, ore deposit, celestite, chalcedony, gangue, cinnabar, citrine, coal, igneous-rock, copper, dolomite, metamorphic-rock, feldspar, gadolinite, garnet, morphologic rock, gold, iolite, magma, iron, lode, mica, petroleums, opal, crystal, petroleum, reef, seam, silver, spar, sulfur, talc, tin, topaz, tourmaline, turquoise, uralite, vein, zircon

ارجاع به لغت mineral

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mineral» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mineral

لغات نزدیک mineral

پیشنهاد بهبود معانی