امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Misapply

    ˌmɪsəˈplaɪ ˌmɪsəˈplaɪ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    به‌طور غلط به‌کار بردن، بی‌موقع به‌کار بردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - to misapply one's resources
    - منابع خود را هدر دادن
    - to misapply an employer's money
    - پول کارفرما را به جیب‌زدن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد misapply

    1. verb To use wrongly and improperly
      Synonyms: misuse, misappropriate, pervert, misdirect, abuse, defalcate, waste, embezzle, mishandle, misemploy, distort, misspell, steal
    2. noun
      Synonyms: malfeasance, peculation, subtraction, theft, misfield, trespass

    ارجاع به لغت misapply

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «misapply» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/misapply

    لغات نزدیک misapply

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی