امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Miscalculate

mɪsˈkælkjəleɪt mɪsˈkælkjəleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    miscalculated
  • شکل سوم:

    miscalculated
  • سوم‌شخص مفرد:

    miscalculates
  • وجه وصفی حال:

    miscalculating

معنی

verb - transitive
اشتباه حساب کردن، پیش‌بینی غلط کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد miscalculate

  1. verb make a mistake
    Synonyms: blow, blunder, discount, disregard, drop the ball, err, get signals crossed, get wrong, go wrong, mess up, misconstrue, miscount, misinterpret, misjudge, misread, misreckon, miss by a mile, misunderstand, mix up, overestimate, overlook, overrate, overvalue, slip up, stumble, underestimate, underrate, undervalue
    Antonyms: do correctly, figure correctly, succeed

ارجاع به لغت miscalculate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «miscalculate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/miscalculate

لغات نزدیک miscalculate

پیشنهاد بهبود معانی