امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Misdeed

ˌmɪsˈdiːd ˌmɪsˈdiːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بدکرداری، خلاف، بزه، جرم، گناه، بدرفتاری، سوء عمل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد misdeed

  1. noun crime
    Synonyms: criminality, dirt, dirty deed, dirty pool, fault, infringement, malefaction, misbehavior, misconduct, miscue, misdemeanor, offense, peccadillo, sin, slipup, transgression, trespass, villainy, violation, wrong
  2. noun sin, crime
    Synonyms: breach of law, criminality, dirt, dirty deed, dirty pool, fault, infringement, malefaction, misbehavior, misconduct, miscue, offense, peccadillo, slipup, transgression, trespass, villainy, violation, wrong, wrongdoing
    Antonyms: goodness

ارجاع به لغت misdeed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «misdeed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/misdeed

لغات نزدیک misdeed

پیشنهاد بهبود معانی