امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Mississippian

    American: ˌmɪsəˈsɪpiən British: ˌmɪsəˈsɪpiən
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun adjective
    اهل ایالت می‌سی‌سی‌پی (در آمریکا)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    adjective noun
    وابسته به ایالت میسیسیپی و مردم و فرهنگ آن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد mississippian

    1. noun From 345 million to 310 million years ago; increase of land areas; primitive ammonites; winged insects
      Synonyms: Missippian period, lower carboniferous, Lower Carboniferous period

    ارجاع به لغت mississippian

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mississippian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mississippian

    لغات نزدیک mississippian

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند