امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Mock Up

    ˈmɑːkʌp ˈmɒkʌp
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل‌های نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): mockup و mock-up

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    phrasal verb
    ساختن نمونه‌ی هم‌اندازه (از چیزی برای مطالعه و آزمایش و نمایش به مشتری)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - The marketing team mocked up a few different packaging options to see which one would be the most appealing to consumers.
    - تیم بازاریابی نمونه‌ی هم‌اندازه‌ی چند گزینه‌ی بسته‌بندی مختلف را ساخت تا ببیند کدام یک برای مصرف‌کنندگان جذاب‌تر است.
    - Before building the house, the architect mocked up a scale model to visualize the final structure.
    - پیش از ساختن خانه، معمار یک مدل مقیاس را ساخت کرد تا ساختار نهایی را تجسم کند.
    noun countable
    مدل آزمایشی، ماکت (هم‌اندازه‌ی نمونه واقعی)
    - The engineer used a mock-up of the bridge to test its structural integrity and ensure it could withstand the required weight.
    - این مهندس از مدل آزمایشی پل برای سنجش یکپارچگی ساختاری آن و اطمینان از تحمل وزن موردنیاز آن استفاده کرد.
    - The architect presented a mockup of the new office building.
    - معمار ماکتی از ساختمان اداری جدید ارائه کرد.
    noun countable
    (گرافیک) پیش‌نمایش، موکاپ (نمونه‌ی اولیه)
    - The graphic designer presented a mock-up of the website's homepage to the client for approval.
    - طراح گرافیک پیش‌نمایشی از صفحه‌ی اصلی وب‌سایت را برای تأیید به کارفرما ارائه کرد.
    - The magazine editor reviewed the mockup of the article layout before sending it to print.
    - سردبیر مجله، موکاپ طرح‌بندی مقاله را پیش از ارسال آن برای چاپ بررسی کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت mock up

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mock up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mock-up-2

    لغات نزدیک mock up

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی