امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Modality

moʊˈdælɪti məʊˈdælɪti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    modalities

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal
روش‌، سبک، وجه، شکل، شیوه، جهت‌گیری، چگونگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The therapist discussed the different treatment modalities available for anxiety.
- درمانگر روش‌های مختلف درمانی موجود برای اضطراب را مورد بحث قرار داد.
- Learning styles can be divided into auditory, visual, and kinesthetic modalities.
- سبک‌های یادگیری را می‌توان به شیوه‌های شنیداری، دیداری و حرکتی تقسیم کرد.
noun uncountable
زبان‌شناسی معنی بیان‌شده توسط افعال کمکی
- Understanding the modality of a statement can help clarify its intended meaning.
- درک معنی بیان‌شده توسط افعال کمکی در یک عبارت می‌تواند به روشن شدن معنای مورد نظر آن کمک کند.
- In linguistics, modality refers to the expression of possibility, necessity, or ability.
- معنی بیان‌شده توسط افعال کمکی در زبان‌شناسی به بیان امکان، ضرورت یا توانایی اشاره دارد.
noun countable
پزشکی شیوه‌ی درمانی (روشی که در درمان یک اختلال استفاده می‌شود.)
- The patient opted for a non-invasive modality to address their chronic pain.
- بیمار یک شیوه‌ی درمانی غیرتهاجمی را برای درمان درد مزمن خود انتخاب کرد.
- The doctor discussed various treatment modalities for the patient's condition.
- دکتر شیوه‌های مختلف درمانی برای وضعیت بیمار را مورد بحث قرار داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد modality

  1. noun Verb inflections that express how the action or state is conceived by the speaker
    Synonyms: mode, mood
  2. noun A particular sense
    Synonyms: sense modality, sensory system

ارجاع به لغت modality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «modality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/modality

لغات نزدیک modality

پیشنهاد بهبود معانی