امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Modicum

ˈmɑːdɪkəm ˈmɒdɪkəm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    modicums

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
مقدار کم، مقدار یا قسمت کوچک، اندک، ذره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a claim without even a modicum of truth in it
- ادعایی که حتی یک ذره واقعیت نداشت
- with a modicum of common sense
- با اندکی عقل و شعور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد modicum

  1. noun bit, small amount
    Synonyms: atom, crumb, dash, drop, fraction, fragment, grain, inch, iota, jot, little, minim, mite, molecule, ounce, particle, pinch, scrap, shred, smidge, speck, tinge, touch, trifle, whit
    Antonyms: lot

ارجاع به لغت modicum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «modicum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/modicum

لغات نزدیک modicum

پیشنهاد بهبود معانی