امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Modified

ˈmɒdɪfaɪd ˈmɒdɪfaɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    modifies
  • وجه وصفی حال:

    modifying

معنی

adjective
اصلاح‌شده، ویرایش‌شده، تغییر‌یافته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد modified

  1. adjective Changed
    Synonyms: varied, mutated, adjusted
    Antonyms: unmodified
  2. adjective Reduced
    Synonyms: limited, qualified, reserved, diminished, restricted
  3. verb Add a modifier to a constituent
    Synonyms: changed, transformed, varied, qualified, revised, altered, adjusted, softened, reworked, remodeled, reorganized, reduced, moderated, mitigated, limited, lessened, turned, influenced, amended, adapted
    Antonyms: stagnated
  4. verb Lessen, reduce
    Synonyms: qualified, curbed, restrained, mitigated
    Antonyms: grown, increased

لغات هم‌خانواده modified

ارجاع به لغت modified

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «modified» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/modified

لغات نزدیک modified

پیشنهاد بهبود معانی