معنی morphometry به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

mɔrˈfɑmətri mɔːˈfɒmɪtri

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

ریخت‌سنجی، مورفومتری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The researchers use morphometry techniques to measure the size and shape of the cells.

- محققان از تکنیک‌های ریخت‌سنجی برای اندازه‌گیری اندازه و شکل سلول‌ها استفاده می‌کنند.

- The morphometry analysis revealed significant differences in the shape of the two species.

- تجزیه‌وتحلیل مورفومتری تفاوت‌های قابل توجهی را در شکل این دو گونه نشان داد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت morphometry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «morphometry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/morphometry

لغات نزدیک morphometry

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند