امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Morris

ˈmɔː- / / ˈmɒrɪs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
نوعی رقص شش نفری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد morris

  1. noun United States statesman who led the committee that produced the final draft of the United States Constitution (1752-1816)
    Synonyms: Esther Morris, gouverneur morris, Esther Hobart McQuigg Slack Morris
  2. noun English poet and craftsman (1834-1896)
    Synonyms: william morris
  3. noun Leader of the American Revolution who signed the Declaration of Independence and raised money for the Continental Army (1734-1806)
    Synonyms: robert morris

ارجاع به لغت morris

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «morris» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/morris

لغات نزدیک morris

پیشنهاد بهبود معانی