امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Motorbike

    ˈmoʊt̬ərbaɪk ˈməʊtəbaɪk
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      motorbiked

    • شکل سوم:

      motorbiked

    • سوم‌شخص مفرد:

      motorbikes

    • وجه وصفی حال:

      motorbiking

    • شکل جمع:

      motorbikes

    معنی‌ها

    noun A2
    (عامیانه) دوچرخه‌ی موتوری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    noun
    (عامیانه) موتورسیکلت سبک، موتورگازی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد motorbike

    1. verb Ride a motorcycle
      Synonyms: motorcycle, cycle
    2. noun Small motorcycle with a low frame and small wheels and elevated handlebars
      Synonyms: minibike

    ارجاع به لغت motorbike

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «motorbike» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/motorbike

    لغات نزدیک motorbike

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند