امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mouthy

ˈmaʊθi ˈmaʊθi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
دهان‌دار، پرحرف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mouthy

  1. adjective talkative
    Synonyms: big-mouthed, chattering, chatty, full of hot air, gabby, garrulous, gossipy, long-winded, loose-lipped, loudmouthed, ranting, talky, vociferous, windy

ارجاع به لغت mouthy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mouthy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mouthy

لغات نزدیک mouthy

پیشنهاد بهبود معانی