امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mucilaginous

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
لعاب‌زا، لعاب‌آور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
adjective
چسبناک، لعاب مانند، لعابی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mucilaginous

  1. adjective Having a heavy, gluey quality
    Synonyms: viscid, gummy, glutinous, sticky, viscous, mucid, gluey, muculent, viscose, gooey, pasty

ارجاع به لغت mucilaginous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mucilaginous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mucilaginous

لغات نزدیک mucilaginous

پیشنهاد بهبود معانی