امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mulch

mʌltʃ mʌltʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
کودگیاهی، پهن، کودگیاهی دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- to mulch an orchard
- باغ میوه را با لاشبرگ کود دادن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mulch

  1. noun
    Synonyms: compost, manure, litter, straw

ارجاع به لغت mulch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mulch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mulch

لغات نزدیک mulch

پیشنهاد بهبود معانی