امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Multitude

ˈmʌltətuːd ˈmʌltɪtjuːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
گروه، گروه بسیار، جمعیت کثیر، بسیاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the multitude as well as the harmony of nature
- انبوهی و همچنین هماهنگی جزئیات عالم طبیعت
- This machine can perform a multitude of tasks.
- این دستگاه می‌تواند وظایف زیادی را انجام بدهد.
- A multitude of people had gathered in front of the post office.
- جماعتی از مردم جلو پستخانه گرد آمده بودند.
- He reduced the taxes to keep the multitude happy.
- او برای راضی نگه‌داشتن توده‌ها مالیات‌ها را کاهش داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد multitude

  1. noun large group
    Synonyms: aggregation, army, assemblage, assembly, collection, commonalty, concourse, congregation, crowd, crush, drove, great number, heap, herd, horde, host, infinitude, infinity, jam, legion, loads, lot, lots, majority, mass, mob, much, myriad, number, numbers, ocean, oodles, people, plenitude, plurality, populace, proletariat, public, push, quantity, scores, sea, slew, swarm, throng, turnout
    Antonyms: handful, portion, single, zero

ارجاع به لغت multitude

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «multitude» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/multitude

لغات نزدیک multitude

پیشنهاد بهبود معانی