امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Mumbo Jumbo

    ˈməmboʊˈdʒəmboʊ ˈməmbəʊˈdʒʌmbəʊ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable informal
    جادوجنبل، طلسم، ورد، سخنان نامفهوم، زبان عجیب‌وغریب، حرف‌های غیرقابل فهم، خرافات

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The book was filled with mystical mumbo jumbo.
    - کتاب مملو از طلسم‌های رمزی بود.
    - The fortune teller's predictions were mere mumbo jumbo.
    - پیش‌بینی‌های فالگیر صرفاً خرافات بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد mumbo jumbo

    1. noun nonsense
      Synonyms: claptrap, double-talk, empty talk, gibberish, gobbledygook, hocus-pocus, hogwash, mere words, obscuration

    ارجاع به لغت mumbo jumbo

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mumbo jumbo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mumbo-jumbo

    لغات نزدیک mumbo jumbo

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار