امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Murky

ˈmɜrːki ˈmɜːki
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    murkier
  • صفت عالی:

    murkiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
تیره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the murky corners of the windowless hall
- گوشه‌های تاریک تالار بی‌پنجره
- the murky waters of the angry river
- آب‌های گل‌آلود رودخانه‌ی خروشان
- murky air
- هوای گرفته
- Do not put your thoughts in murky sentences!
- اندیشه‌های خود را در جملات مبهم نگنجان!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد murky

  1. adjective gloomy, obscure
    Synonyms: black, caliginous, cheerless, cloudy, dark, darkened, dim, dingy, dirty, dismal, drab, dreary, dull, dun, dusk, dusky, filthy, foggy, foul, fuzzy, glowering, gray, grubby, impenetrable, lowering, misty, mucky, muddy, nasty, nebulous, nubilous, overcast, roily, sad, smoky, somber, squalid, stormy, tenebrous, turbid, unclean
    Antonyms: bright, clear, light, luminous, sparkling, unobscured

ارجاع به لغت murky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «murky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/murky

لغات نزدیک murky

پیشنهاد بهبود معانی