معنی muscat به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈməskæt ˈmʌskæt

معنی

noun

مسقط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد muscat

noun Sweet aromatic grape used for raisins and wine

Synonyms: muscatel, muscadel, muscadelle, muscat grape
noun Any of several cultivated grapevines that produce sweet white grapes

Synonyms: muskat
noun A port on the Gulf of Oman and capital of the sultanate of Oman

Synonyms: masqat, capital of Oman

ارجاع به لغت muscat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «muscat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/muscat

لغات نزدیک muscat

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return