امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    MVP

    ˌemviːˈpiː ˌemviːˈpiː
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    abbreviation noun countable
    ورزش ارزشمندترین بازیکن (most valuable player)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - LeBron James was named the MVP of the NBA Finals for his outstanding performance.
    - لبرون جیمز به دلیل عملکرد فوق‌العاده‌اش به عنوان ارزشمندترین بازیکن فینال NBA انتخاب شد.
    - Lionel Messi was once again named the MVP of the league.
    - لیونل مسی بار دیگر به عنوان ارزشمندترین بازیکن لیگ انتخاب شد.
    abbreviation
    کمینه‌ی محصول پذیرفتنی، حداقل محصول قابل پذیرش
    - The company decided to release an MVP of their new software to gather user feedback.
    - این شرکت تصمیم گرفت کمینه‌ی محصول پذیرفتنی از نرم‌افزار جدید خود را برای جمع‌آوری بازخورد کاربران منتشر کند.
    - The MVP received positive feedback from early adopters.
    - حداقل محصول قابل پذیرش بازخورد مثبتی از استفاده‌کنندگان اولیه دریافت کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت MVP

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «MVP» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mvp

    لغات نزدیک MVP

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی