امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Namely

    ˈneɪmli ˈneɪmli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adverb C1
    یعنی، به‌ نام، با ذکر نام، برای مثال

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - Only one person will be responsible, namely you.
    - فقط یک نفر مسئول خواهد بود، شما.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد namely

    1. adverb that is to say
      Synonyms: by way of explanation, especially, expressly, id est, i.e., in other words, in plain English, particularly, scilicet, specially, specifically, strictly speaking, that is, to wit, videlicet, viz.

    لغات هم‌خانواده namely

    ارجاع به لغت namely

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «namely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/namely

    لغات نزدیک namely

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند