معنی ne'er-do-well به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈneəduːwel ˈneəduːwel

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

قدیمی آدم بی‌ارزش، آدم بی‌خاصیت، آدم‌ بیکاره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- a young lord who has lived his whole life as a ne'er-do-well

- شاهزاده‌ای جوان که تمام زندگی‌اش را به بی‌خاصیتی گذرانده است.

- Don't work for that ne'er-do-well.

- برای اون بی‌خاصیت کار نکن.

adjective

قدیمی به‌دردنخور، بی‌خاصیت، بیکاره

- your ne'er-do-well schemes

- نقشه‌های به‌دردنخورت

- Keep your ne'er-do-well ideas for yourself.

- ایده‌های به‌دردنخورت را برای خودت نگه‌‌دار.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ne'er-do-well

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «ne'er-do-well» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/neer-do-well

لغات نزدیک ne'er-do-well

- ne plus ultra
- ne'er
- ne'er-do-well
- ne-
- neal

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند