امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    New Year

    ˈnuːˈjɪr njuːjɜː
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: new year

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    سال نو، سال جدید (در گاه‌شماری میلادی برابر با اول ژانویه و در گاه‌شماری هجری خورشیدی برابر با اول بهار)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The New Year is a time for reflection and goal-setting.
    - سال نو زمانی برای تفکر و هدف‌گذاری است.
    - Nowruz is a Persian festival that marks the beginning of the New Year.
    - نوروز یک جشن ایرانی است که نشانه‌ی آغاز سال نو است.
    - The new year marks a fresh start and a chance to make positive changes.
    - سال جدید آغازی تازه و فرصتی برای ایجاد تغییرات مثبت است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت New Year

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «New Year» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/new-year

    لغات نزدیک New Year

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی