امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Newcomer

ˈnuːkʌmər ˈnjuːkʌmə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    newcomers

معنی

noun countable
تازه‌وارد، نوآیند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد newcomer

  1. noun person who has just arrived in area
    Synonyms: alien, arrival, beginner, blow-in, colt, foreigner, greenhorn, immigrant, incomer, Johnny-come-lately, late arrival, latecomer, maverick, neophyte, new kid on the block, novice, novitiate, outsider, rookie, settler, stranger, tenderfoot
    Antonyms: native, old hack

ارجاع به لغت newcomer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «newcomer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/newcomer

لغات نزدیک newcomer

پیشنهاد بهبود معانی