امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Niggle

ˈnɪɡl ˈnɪɡl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive verb - intransitive
ور رفتن، وقت گذراندن، خرده گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد niggle

  1. verb nitpick
    Synonyms: argue, carp, cavil, complain, find fault, fuss, grouse, grumble, moan, nag, object

ارجاع به لغت niggle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «niggle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/niggle

لغات نزدیک niggle

پیشنهاد بهبود معانی