امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nock

ˈnɑːk ˈnɒk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    nocked
  • سوم‌شخص مفرد:

    nocks
  • وجه وصفی حال:

    nocking

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
زه‌کمان، چله‌بند (تسمه‌ای که به کمان می‌بندند و تیر را به‌وسیله‌ی آن پرتاب می‌کنند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- A small chip in the nock can significantly affect an archer's aim and performance.
- تراشه‌ای کوچک در زه‌کمان می‌تواند به‌طور قابل‌توجهی روی هدف و عملکرد تیرانداز تأثیر بگذارد.
- The archer carefully placed the arrow in the nock before drawing back his bow.
- تیرانداز قبل‌از اینکه کمان خود را به عقب بکشد، تیر را بادقت در چله‌بند قرار داد.
noun countable
سوفار، دهانه‌ی تیر (جایی در تیر که آن را به کمان بند می‌کند)
- He carefully inserted the arrow's nock into his bow, readying it for release.
- او بادقت سوفار پیکان را در کمان خود فرو کرد و آن را برای رها کردن آماده کرد.
- The archer adjusted his finger on the nock, preparing to take aim at his target.
- کماندار انگشت خود را روی دهانه‌ی تیر تنظیم کرد و آماده شد تا هدفش را نشانه بگیرد.
verb - transitive
تیر در کمان گذاشتن
- The archer expertly nocked the arrow against the bowstring.
- تیرانداز بامهارت تیر را در چله‌بند کمان گذاشت.
- Carefully nocking the arrow, he prepared to release it.
- او بااحتیاط تیر در کمان گذاشت و آماده شد تا آن را رها کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nock

  1. verb Make small marks into the surface of
    Synonyms: score, mark

ارجاع به لغت nock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nock

لغات نزدیک nock

پیشنهاد بهبود معانی