امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Noel

    noʊˈel noʊˈel nəʊˈel nəʊˈel
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: Noël

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    دین نوئل، کریسمس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Many families gather together on Noel to exchange gifts.
    - بسیاری از خانواده‌ها در نوئل دور هم جمع می‌شوند تا هدایایی را ردوبدل کنند.
    - The children were excited for Noël morning.
    - بچه‌ها برای صبح کریسمس هیجان‌زده بودند.
    noun countable
    دین سرود کریسمس (با حرف کوچک)
    - Every year, our family gathers to sing noels.
    - هر سال خانواده‌ی ما دور هم جمع می‌شوند تا سرود کریسمس بخوانند.
    - We sang the noel as we gathered around the Christmas tree.
    - وقتی دور درخت کریسمس جمع شدیم سرود کریسمس را خواندیم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد Noel

    1. noun Period extending from Dec. 24 to Jan. 6
      Synonyms: christmas, yuletide, carol, christmastide, christmastime, yule

    ارجاع به لغت Noel

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «Noel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/noel

    لغات نزدیک Noel

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی