معنی noiseproof به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

ضد صدا، عایق‌ صدا، عایق صوتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The room was noiseproof.

- اتاق عایق صدا بود.

- He couldn't hear my voice over those noiseproof walls.

- او صدای من را از آن‌طرف دیوارهای ضد صدا نمی‌توانست بشنود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد noiseproof

adjective soundproof

Synonyms: insulated, nonresonant, silent

ارجاع به لغت noiseproof

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «noiseproof» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/noiseproof

لغات نزدیک noiseproof

- noiselessly
- noisemaker
- noiseproof
- noisette
- noisily

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی