امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nonplussed

nɑnˈplʌst ˈnɒnplʌst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مات، مبهوت، سردرگم، گیج، حیرت‌زده، متحیر، حیران، سرگشته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- She was completely nonplussed when she heard the news.
- هنگامی که خبر را شنید، کاملاً حیرت‌زده شد.
- I was nonplussed by his unexpected reaction.
- از واکنش غیرمنتظره‌ی او متحیر شدم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nonplussed

  1. adjective Filled with bewilderment
    Synonyms: baffled, quizzical, confused, at-a-loss, at-a-loss-for-words, nonplused, puzzled
  2. verb Be a mystery or bewildering to
    Synonyms: beaten, confused, bewildered, puzzled, perplexed, mystified, stumped, stuck, dumbfounded, stymied, amazed, rattled, stupefied, thrown, baffled, flummoxed, confounded, frustrated, posed, flustered, fazed, embarrassed, disconcerted, gotten, vexed, balked
    Antonyms: enlightened, educated, explained

ارجاع به لغت nonplussed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nonplussed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nonplussed

لغات نزدیک nonplussed

پیشنهاد بهبود معانی