امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Notability

    ˌnoʊtəˈbɪlɪti ˌnəʊtəˈbɪlɪti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    برجستگی، اهمیت، شهرت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد notability

    1. noun a position of exalted widely recognized importance
      Synonyms:
      fame glory prestige renown eminence prominence note distinction luster mark eminency illustriousness prominency
    1. noun an important, influential person
      Synonyms:
      somebody someone leader character vip dignitary notable personage eminence luminary big shot bigwig heavyweight lion leading-light big wheel guiding-light big-timer nabob muckamuck esteem notoriety precedence

    ارجاع به لغت notability

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «notability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/notability

    لغات نزدیک notability

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی