امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Notebook

ˈnoʊtbʊk ˈnəʊtbʊk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    notebooks

توضیحات

همچنین در معنای دوم می‌توان از notebook computer به‌جای notebook استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
دفترچه، دفتریادداشت، دفتر تکالیف درسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- She wrote her thoughts in a colorful notebook.
- خاطراتش را در یک دفترچه‌ی رنگارنگ نوشت.
- I bought a new notebook for my science class.
- برای کلاس علومم یک دفتریادداشت جدید خریدم.
noun countable
کامپیوتر نوت‌بوک (نوعی لپ‌تاپ کوچک)
- His notebook is lightweight, making it perfect for travel.
- نوت‌بوک او سبک‌وزن است و آن را برای سفر مناسب می‌کند.
- I always carry my notebook in my backpack.
- من همیشه نوت‌بوکم را در کوله‌پشتی‌ام حمل می‌کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد notebook

  1. noun writing tablet
    Synonyms: binder, blotter, daybook, diary, exercise book, journal, log, loose-leaf notebook, memo book, pad, scratch pad, spiral notebook, workbook

ارجاع به لغت notebook

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «notebook» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/notebook

لغات نزدیک notebook

پیشنهاد بهبود معانی