تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
2- بیدلیل، بیخود
چیزی به چیز دیگری به غیر از، فقط
نه خیلی، نه چندان
بیرابطه با، نامربوط به، بیربط به
1- اهمیت ندادن، مهم نپنداشتن 2- تردید نکردن
کاملاً متفاوت، اصلاً ناهمانند
نه با بیمیلی، بامیل، به دلخواه
فقط تعریف و تمجید کردن از
1- رایگان، مجانی
برتری نداشتن بر
(عامیانه) در کوتاهترین مدت، در یک آن
تقریباً هیچ
nothing could be further from the truth
کاملاً دروغ است، اصلاً اینطور نیست
نه، هرگز، ابداً، بیخود اصرار نکن!
چارهی دیگر، راه دیگر
بسیار، خیلی
nothing short of (or nothing less than)
همانقدر، کمتر نه، همانند
آسان (است)، اشکال ندارد، مثل آب خوردن
nothing succeedes like success
موفقیت موجب موفقیت میشود
nothing ventured nothing gained
تا مخاطره نکنی به جایی نخواهی رسید، هر که طاوس خواهد جور هندوستان کشد
نتیجهی هیچ فقط هیچ است، اگر هیچکاری نکنی، هیچچیزی هم بهدست نخواهی آورد
هیاهوی بسیار برای هیچ
سروصدای زیادی دربارهی هیچ، جنجال بیسبب
یا همه یا هیچ، صفر یا صد
look (or be or feel) like nothing on earth
عجیب و غریب، زشت و بد
تقریباً هیچ ندانستن
have something (or nothing) on someone
(عامیانه) مدرک جرم یا دلیل کافی علیه کسی داشتن (یا نداشتن)
موفقیت موفقیت میآورد
1- اهمیت ندادن، مهم نپنداشتن 2- تردید نکردن
اهمیت ندارد! قابل ندارد!، بفرمایید!، چوبکاری نفرمایید!
اصلاً کاری ندارد، آسان است، مهم نیست
nothing (or not much) to write home about
غیرجالب توجه، پیشپا افتاده، آنچه که آش دهانسوزی نیست
(چیزی) شایستهی توجه جدی، چشمگیر، قابل توجه، قابل تامل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nothing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nothing