امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Notwithstanding

ˌnɑːtwɪðˈstændɪŋ ˌnɒtwɪθˈstændɪŋ / / -wɪð-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

plural conjunction preposition C1
باوجود اینکه، علیرغم، باوجود، بدون توجه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He flew on, notwithstanding the storm.
- باوجود طوفان به پرواز ادامه داد.
- He continues his criticism, government threats notwithstanding.
- باوجود تهدیدهای دولت، او به انتقاد خود ادامه می‌دهد.
- He should have been told notwithstanding.
- بااین‌حال بایستی به او اطلاع داده می‌شد.
- He was still unknown, notwithstanding he had lived here many years.
- گرچه سال‌ها اینجا زندگی کرده بود، هنوز هم کسی او را نمی‌شناخت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد notwithstanding

  1. adverb, preposition although, however
    Synonyms: after all, against, at any rate, but, despite, for all that, howbeit, in any case, in any event, in spite of, nevertheless, nonetheless, on the other hand, regardless of, though, to the contrary, withal, yet

ارجاع به لغت notwithstanding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «notwithstanding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/notwithstanding

لغات نزدیک notwithstanding

پیشنهاد بهبود معانی