امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    NPD

    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    NPD در معنای اول مخفف عبارت Narcissistic Personality Disorder است.

    NPD در معنای دوم مخفف عبارت New Product Development است.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    abbreviation noun uncountable
    روان‌پزشکی روان‌شناسی سلامت روان اختلال شخصیت خودشیفته

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - People with NPD often have a deep need for attention and validation.
    - افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته اغلب نیاز عمیقی به توجه و کسب تأیید دارند.
    - NPD can lead to difficulties in maintaining healthy relationships.
    - اختلال شخصیت خودشیفته می‌تواند منجر به مشکلاتی در داشتن روابط سالم شود.
    - Those with NPD might struggle to accept responsibility for their actions.
    - کسانی که اختلال شخصیت خودشیفته دارند ممکن است در پذیرش مسئولیت اقدامات خود مشکل داشته باشند.
    abbreviation noun uncountable
    کسب‌وکار توسعه‌ی محصول جدید (فرایندی چندمرحله‌ای برای طراحی، تولید و فروش یک محصول جدید است)
    - The team's focus on NPD has driven innovation within the company.
    - تمرکز تیم بر توسعه‌ی محصول جدید باعث ایجاد نوآوری در شرکت شده است.
    - The latest NPD data indicates a significant shift in customer preferences.
    - آخرین داده‌های NPD نشان‌دهنده‌‌ی تغییرات قابل‌توجهی در ترجیحات مشتریان است.
    - The company is investing heavily in NPD to stay competitive in the market.
    - این شرکت برای حفظ رقابت در بازار، روی توسعه‌ی محصول جدید سرمایه‌گذاری زیادی می‌کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت NPD

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «NPD» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/npd

    لغات نزدیک NPD

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی