امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nucleate

ˈnuːklɪət ˈnjuːklɪət
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
زیست‌شناسی هسته‌دار، دارای هسته (در سلول)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The scientist observed the nucleate cells under the microscope.
- این دانشمند سلول‌های هسته‌دار را زیر میکروسکوپ مشاهده کرد.
- nucleate cells
- یاخته‌های هسته‌دار
- In biology class, we learned how nucleate cells differ from prokaryotic cells.
- در کلاس زیست‌شناسی، یاد گرفتیم که چگونه سلول‌های هسته‌دار با سلول‌های پروکاریوتی تفاوت دارند.
verb - intransitive verb - transitive
به‌شکل هسته شدن، تشکیل هسته دادن، جمع شدن، متمرکز شدن
- Those factories are compactly nucleated.
- آن کارخانه‌ها (تنگ هم) در یک جا متمرکز شده‌اند.
- The molecules nucleated together to form a stable nucleus.
- مولکول ها با هم تشکیل هسته دادند و یک هسته‌ی پایدار را تشکیل دادند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nucleate

  1. adjective Having a nucleus or occurring in the nucleus
    Synonyms: nucleated

ارجاع به لغت nucleate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nucleate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nucleate

لغات نزدیک nucleate

پیشنهاد بهبود معانی