امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Numbered

    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      numbers

    • وجه وصفی حال:

      numbering

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective C1
    شماره‌دار، باشماره، شماره‌گذاری‌شده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Numbered books in the bookshelf
    - کتاب‌های شماره‌دار در قفسه کتاب‌ها
    - numbered items
    - موارد شماره‌گذاری‌شده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد numbered

    1. adjective limited in number
      Synonyms: categorized, checked, contained, counted, designated, doomed, enumerated, fated, fixed, included, indicated, marked, specified, told, totalled
      Antonyms: infinite, unlimited, unnumbered

    ارجاع به لغت numbered

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «numbered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/numbered

    لغات نزدیک numbered

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی