امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Oblivion

əˈblɪviən əˈblɪviən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
فراموشی، نسیان، از‌خاطر‌زدایی، گمنامی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- After his death, his name sank into oblivion.
- پس از مرگ نامش در بوته‌ی فراموشی افتاد.
- to suffer from oblivion
- دچار نسیان شدن
- an act of oblivion
- عمل عفوآمیز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد oblivion

  1. noun mental blankness
    Synonyms: abeyance, amnesia, carelessness, disregard, forgetfulness, inadvertence, indifference, insensibility, insensibleness, Lethe, neglect, nirvana, obliviousness, unawareness, unconcern, unconsciousness, unmindfulness
    Antonyms: awareness, consciousness, understanding
  2. noun nothingness, obscurity
    Synonyms: blackness, darkness, eclipse, emptiness, extinction, limbo, nihility, nirvana, nonexistence, nothing, nowhere, nullity, out there, void

ارجاع به لغت oblivion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oblivion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oblivion

لغات نزدیک oblivion

پیشنهاد بهبود معانی